زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند.
پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و
پیرزن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های
شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.
این بگو مگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز پیرمرد
برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف
می کند و آسایش او را مختل می کند ضبط صوتی
را آماده کرد و شبی همه سر و صدای خرناس
های گوشخراش همسرش را ضبط کرد.
پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از اینکه
سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه
او دارد به سراغ همسر پیرش رفت و او را صدا زد،
غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته
بود!
از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن،
لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او بود!
قدر کسایی که به زندگیتون معنا میدنو بدونید تا دیر نشده...
نظرات شما عزیزان:
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
ڪـلام در وصـفــ واقعیـتـــــ ڪـم مـےآورد
ناچـ ــار ایـن ســہ نقـطــہ …
و دیگـ ـر هیـــــــچ !
لینکت ک کردم ستایش جون اسم وبتو تغییر ندادی ؟
پاسخ: نه...

سیگاری نمانده برای "کشیدن"
تو بمان، من منت تو را "می کشم" و تو بودنت را "بکش" به رخ واژه هایم!
اولین باری که عشقم فهمید سیگار میکشم ،مثل بارون بارید . . . با گریه قسمم داد ” توروخدا دیگه نکش توروخدا ترکش کن ” صداش توگوشمه هنوز ! اما من هنوزم که هنوزه دارم میکشم . . . آخه چون اونم قسم خورده بود ، که ترکم نکنه ولی رفت